اَنا لَسْت حزینه
اَنا حُزن العالم
ففی صدری وطن یبکٰا
۱۲:۴۶
۹ مهر
- چهارشنبه ۹ مهر ۹۹
پیش عارف خار از گل های رعنا بهتر است
خب امشب ما رفتیم خونه ی دوست قدیمی
ک بعد سه سال دیدیمشون
بچه هاشون دوتاپسر
پسر بزرگشون خیلی تغییر کرده بود بزرگ شده بود
(ازم کوچیکتره ها)
پسرکوچولوشون 3 سالش این بشررر اینقدررر خوشگلههه هرچی بگم کم گفتم از خوشگلیش
اصلا منتظر میمونم بزرگ بشه خودم میرم خواستگاریش😂
اولش باهام غریبی میکرد بعد توپو داشت بازی میکرد افتاد جلومن
براش پرتاب کردم همینجوری باهم بازی کردیم یخش باز شد بهش میگم چشات چ رنگیه میگه عسلی
میگم لباست؟میگه موزی
میگم ماشینت میگه خیاری
میگم توپت میگه قرمز
میگم لباس داداش؟
میگه پاک کنی (سفید منظورش)😂
عزیزممم چقدر این کوچولو قشنگ بود
یه توپای چسبونکی هستش ک بشقاب دارن
باید بگیریشون ازاونا داشت
باهم بازی کردیم
بعد نمیتونستم باحالت بامزه ای میگفت دیدی نتونستیییی
اون نمیتونست منم با لحن خودش میگفتم همینو 😂
بعد مامانش گفت ک ب پسر بزرگشون (کلاس پنچ)کمک کنم برا کاردستیش
این کوچولوهم اومد نشست کنارم
هی میگفت چسب بده من چسب کنمش
میگم چسبو میزنن
میگه نه چسب بده من چسب کنم 😂
ی برگه بهش دادم کاغذ رنگی ریز میکرد میچسبوند
بعد کارش تموم شد با حالت گنگی ب اثارش نگاه میکرد
سرمو خواروندم ی نگاهی ب کاردستیش کردم گفتم ببین این شبیه بشقاب غذا شده
ب علیرضا(پسر بزرگشون) گفتم بره قاشق بیاره
کوچولوهم سرگرم شد
خلاصهه حسابی باهم بازی کردیم
من کلا بچه هارو دوس دارم
بچه های زیر 7 سال پاک و ساده ان
من تو دبستان ک بودم کلاس شیشم با کلاس اولیا بازی میکردم میدوییدم باهاشون قایم موشک
اونام خیلی دوسم داشتن
طوری ک سال بعد اومدم سر بزنم ب مدرسه همشون بغلم میکردن نمیذاشتن برم
دلم براشون تنگ شد الان ...
خب داشتم میگفتم
من کلا ب بچه علاقه زیادی دارم دلیلشم نمیدونم خخخ
بچه ها دوست داشتنین نمیدونم اونایی ک میگن بچه ها رواعصابن منظورشون چیه
این کوچولویی ک امشب باهاش بازی کردم هم از نظر پدر مادرش رواعصابه ولی خیلی پسر اروم و خوبی بود
نمیدونم شاید من عادت کردم:)
+مامانش ک منو دید گفت ماشالله خانومی شدی ... بعد با خنده ب مامانم گفت خواستگار نداره ؟😐
مامانمم خندید و چیزی نگفت(اینجاش خودم شک کردم به مامانم😐)
مامانش گفت وقتی اینجوری میخندی یعنی ی خبریه
مامانم گفت ن بابا چ خبری هنوز بچست😐😐
فقط سه سال گذشته بوددددددددددد سه سال فقططط
خدایی چی بگم 😐
من 16 سالمه شایدم 15 نمیدونم خخخ امسال میرم تو 16
بعد تو روستاها دخترو تو سن 13 یا 14 سالگی میفرستن خونه شوهرش
ظلم نیس واقعا ؟
شب خوش
1:54
9مهر
داﺳﺘﺎﻥ ﮐﺎﻣﻼ ﻭﺍﻗﻌﯽ... ﺯﯾﺮ 18 ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﻗﻠﺒﯽ ﻧﺨﻮﻧﻦ ﺧﻮﺍﻫﺸﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﮐﺮﺩﻡ . .
ﻋﺎﻗﺎ ﻣﺎ ﯾﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺍﺳﻤﺶ ﻣﺶ ﻏﻼﻣﻌﻠﯽ ﺑﻮﺩ،
ﺧﻌﻠﯽ ﺯﻧﺸﻮ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺷﺖ.
ﺍﯾﻦ ﻣﺶ ﻏﻼﻣﻌﻠﯽ ﺗﻮﻭ ﺳﻦ 70 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ .
ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺯﻧﺶ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ ﺗﻮﻭ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﮎ ﮐﻨﯿﻦ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍر پیرﺯﻧﻪ، ﭘﺰﺷﮑﯽ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺭﻭ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﻣﯿﺎﺭﻧﺶ ﺗﻮﻭ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﮐﺶ ﻣﯿﮑﻨﻦ،
ﺍﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺴﯽ ﺟﺮﺋﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺎﺷﻮﻧﻮ ﻭﻝ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﯿﺮﻥ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻣﺤﻞ!
ﺧﻼﺻﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻪ می موﻧﻪ ﻭ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﺭﻭﺍﺡ .
پیرﺯﻧﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﯾﻪ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﺗﻮﻭ ﺣﯿﺎﻁ ﻣﯿﺸﻨﻮﻩ،
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺎ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﯿﺮﻩ توی ﺣﯿﺎﻁ، ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ . . . .
ﺑﻌﻠﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﻣﺶ ﻏﻼﻣﻌﻠﯽ ﺗﻮﻭ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺳﺒﺰ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ!
ﺩﺭﺧﺘﯽ ﻗﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﯿﻮﻩ ﻣﺶ ﻏﻼﻣﻌﻠﯽ ﺍﺯﺵ ﺁﻭﯾﺰﻭﻥ ﺑﻮﺩ! ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ؟
ﯾﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﻣﺶ ﻏﻼﻣﻌلی!!!
هرچی فحش بدی خودتی 😁😝
حوصله ام سر رفته خوب! چیکار کنم؟ هان؟!